#کوهنوردان_آزادصفه

این وبلاگ به منظور برقراری ارتباط با دنیای کوهنوردی طراحی شده است

#کوهنوردان_آزادصفه

این وبلاگ به منظور برقراری ارتباط با دنیای کوهنوردی طراحی شده است

شعر

 
شبانه ...
 
 

اکنون، دیگرباره شبی گذشت.
به نرمی از برِ من گذشت با تمامی لحظه‌هایش.
 چونان باکره‌ی عشقی
که با همه انحناهای تنش 
 از موی تا به ناخن 
  تن به نوازشِ دستی گرم رها کند،
بانوی درازگیسو را
در برکه‌یی که یک دَم از گردشِ ماهیِ خواب آشفته نشد
غوطه دادم.
 به معشوقی می‌مانست، چرا که
با احساسی از شرم در او خیره مانده بودم.
از روشنایی گریزان بود.
گفتم که سحرگاهان در برابرِ آفتاب‌اش بخواهم دید
و چراغ را کُشتم.
 چندان که آفتاب برآمد
چنان چون شبنمی
پریده بود.  
 
             "احمد شاملو" 
 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد