به طبیعت سرزمینمان ......

با درود .

 

چند سالی کمتر می نوشتیم یا شاید خسته شده بودیم .اما مدتی است دوباره از حماقت گروهی از انهای که ناآگاهانه پا به طبیعت می گذارند .واینده این سرزمین خسته را به مخاطره انداخته اند ما را بر ان داشت تا تلنگری بر طبلی بزنیم که شاید صدایش کم باشد اما همان صدای کم شاید مرحمی باشد تا وجدانی را بیدار کند. سالی که اغاز کرده ایم سالی بسیار زیبا و امیدوار کننده برای طبیعت است . بیایید با حمایت از طبیعت و حیات وحش از یکتای مهربان تشکر و قدر دانی کنیم. جای پای در طبیعت نگذاریم.انرا برای نسلها حفظ کنیم .طبیعت را با سیاست اغشته نکنید. سرزمین همیشه باید پاک باشد اما بسیاری ناپاکان خواسته یا ناخواسته باید بروند. درود بر مردانی که که بخاطر حفظ منابع طبیعی این خاک جان دادند....

زنگ خطر برای طبیعت  نا ارام سمیرم

 درود بر تمام دوستداران طبیعت سر سبز سمیرم .مدتی است که مطالب این وبلاگ را بروز نمی کردم .شاید به خاطر برخی مشکلات شخصی . اما دوباره می خواهم  راهی که مدتها اغاز کرده ام ادامه بدهم . 

 

مشکلات زیست محیطی در شهرستان سمیرم و تخریب طبیعت بکر این مرز و بوم  که سالهاست شدت بیشتری گرفته و دستهای  پشت پرده بعضی مسولان  هم باعث شده که  قدمی بسیار کم ولی شاید امیدوار کننده  از امروز برداریم و با آگاه کردن دوستداران طبیعت  بتوانیم کمکی نا چیز در این مسیر سخت داشته باشیم  .

 

با مطالبی جدیدتر در پستهای اینده 

خاطرات پاییز

دوستش دارم و با امدنش هزار خاطره را برایم زنده می کند حسش می کنم ونسیم پاییز مرا حیاتی دوباره می بخشد .پاییز روزهای را برایم تداعی می کند که هر روزش برایم کتابی با ارزش است کتابی که خواندنش هم اشک ذوق و هم اشکهای غم را بر گونه هایم سرازیر می کند.

روزهای دوران کودکی ،راستی یادش بخیر مسیر رفتنم به مدرسه  که پاییز و مدرسه برایم یک معنا داشت مسیری زیبا که در کنار جوب میون ودر ادامه دریاچه و دبستان 22 بهمن،خزان برگها در این مسیر زیبا بود و به یاد ماندنی ...پیدا کردن گردو در لابلای برگها ساعتها برایم می گذشت و دور رفتنمان به کلاس  وماجراهای بعدش...... اما پاییز سالهای بعد با خاطراتی متفاوت از گندم کشتن(فایزه کشتن)سیب چیدن در اوایل پاییز و غیبت کردن تو کلاس درس .والبته گردش کردن در پاییز و رفتن به تنگ علی گاو و چیدن زرشک ودر طول مسیر موسیر کندن ویا هرکه وضع بهتری داشت رفتن به قمشه در روزهای اخر هفته و سلطون شاهرضا و خریدن انار و هزار خاطره دیگر .خواستم از فصل پاییز بنویسم یاد ان روزها افتادم و از موضوع اصلی خارج شدم خواستم از مسیری که رفته بودم در هفته گذشته بنویسم مسیری که طبیعتش  بسیار زود در حال نابودی قرار گرفته است مسیر رفتنمان  از تنگ اوچه تا چشمه ناز ونک بود که در طول مسیر مردم برای تفریح شب مانی و چیدن زرشک به تنگ زندون می ایند به علت رعایت نکردن اصول زیست محیطی درختچه های زرشک را بریدند یا اتش زدندو همچنین حیات وحش را هم به نابودی کشانده اند و دیگر خبری از صدای کبکها وجای پای از خرسهای قهو ه ای هم نمانده است چه بر سر طبیعت این مرز وبوم امده است؟؟؟ ایا نمی خواهید نسل فردا هم خاطرات پاییز را بنویسند ؟راستی از جوب میون دریاچه و اون همه بید ودرختان صنوبر در اطرافه دریاچه چه خبر ؟؟؟؟؟

تصویر از مسیر رودخانه شمش اباد

صعود بر فراز قله لوکوره(4260متر)

 

باصعود بر فراز قله لوکوره پیوند خود راباکوهستان سرزمینم محکم واستوارترکردیم.

لوکوره قله ی سنگی وفنی درانتهای شمال غربی کاسه خفرچسبیده به قله پوتک که جزء قله های غربی دنا می باشد.

بهترین مسیر شناخته شده وصعود شده بعلت دیواره ای بودن ازسه جبهه اطراف آنُ جبهه ی مسیر جنوب شرقی می باشد.

برای رفتن به قله لوکوره از روستای خفربه طرف آبشار معروف خفر حرکت میکنیم ودر کنار رود خانه خروشان مسیر را ادامه میدهیم مسیر زیبا وسرسبز که انسان رابه شگفتی وا می دارد.

بعد از گذشتن از آبشار زیبای خفر،تنگ را به طرف جنوب ادامه میدهیم،که معروف به تنگ (پی دنی)تنگ پونه که در ایام قدیم مردم محلی خفر به علت فراوانی پونه های کوهی و وحشی تنگ رابه این نام گذاشته اند.

وجود چشمه های زیادوابشارهای زیبای رود خانه به علت شیب تند وخروش آب منظره ای جالب بوجود آورده است از ابشار تاچشمه پونه که در زیر یال مورگول شمالی قرار گرفته یک ساعت ونیم  راه پیمایی است تا به چشمه ی سمت شرق رود خانه قرار گرفته برسیم وجز اب های دائمی این مسیراست که بعد ازاستراحتی کوتاه از چشمه مسیر رااز سمت چپ رود خانه که پاکوبی تقریبا مشخصی داردادامه می دهیم که به آبشار ی در طرف شرق یا سمت چپ مسیر بعد ازساعتی راه پیمائی می رسیم که بنام آبشار پی دنی معروف است از دل یک دیواره سنگی بیرون می آید وچشم هر بیننده ی را به خود جلب میکند.

مسیر راهمچنان ادامه می دهیم تاکه به پایین تنگ (گینه دونبه علت زیادی درخچه های گون)، در پایین قله پوتک ومسیر قل پوتک می رسیم.

پوتک قله ای سنگی و سخت که درست جنوب شرقی تنگ پوتک قرار گرفته وجز قلل غربی دنا می باشد اما مسیر لوکوره را همچنان دنبال رود خانه پر اب ادامه می دهیم که مسیری پله کانی است و آبشاری زیبا بوجود آورده است .اکنون در مسیر آبشار وبرف چاله ی بزرگ وزیبا وتونل های برفی عمیق وجود داردکه زیر آن رود خانه خروشانی می گذرد که در عین زیبائی و دیدنی بودن ،بسیار خطر ناک است

که به همین علت برای صعود به قله های لوکوره ،کل گردن،مورگول از این مسیر بستگی به مقدارونوع برف فصل وزمان صعود دارد.

اما بعد از گذشتن از مسیر شیب دار داخل تنگ به ابتدای چشمه های پایین دیواره ی سنگی پایین قله لوکوره میرسیم که جای مناسب برای شب مانی کوهنوردان خواهد بود .

مسیر قله از یال به طرف غرب میباشد که بعد از یک ساعتی به یال قله میرسیم وازروی یال مسیر را ادامه میدهیم .بارسیدن به زیر قله مسیری تقریبا سنگی است به طرف قله میرویم بر فراز قله که رسیدیم قله پوتک در سمت راست وتل گردل در سمت چپ قرار می گیرد وخط الراس غربی وشرقی را به راحتی میتوانیم مشاهده کنیم ومسیر قله لوکوره راباید مسیرآبشار های دنانامید.

مرا در کوهستانم به خاک بسپارید. . .

 

        صدای اشک پرنده ی اواز خوان بیداری ،کوهستان آرام سرزمینم را

            فرا گرفته است زوزه های باد دیگر پیام صلح به همراه ندارد .مدت

             ها و شاید ماه ها است که وقتی به سرزمین دوست داشتنی ام

           پای   می گذارم ارامش را حس نمی کنم .اشتیاق بر گشتن دوباره

          به قله    ها را در قدم های خود نمی بینم .روح ازادی ونفس بیداری

                 فریاد را از دره ها ی بلند کوه هایم گرفته شده .همه چیزبر

                   خلاف رویا هایم در این جا می گذرد .چشمه های زلالش به

                    گل الودی رنگ باخته.حس زیستن در مرغزارهایش و دشت

                     گلهایش را به ایستی یک باره تبدیل کرده.سپیدی برف ها

                      رنگ دیگری به خود گرفته .شب های زیبایی که با ستاره

                       ها درخشان کوهستانم را پر از امید و ارزو می کرد

دیگر آن شبها شاید تکرار نشود.        بر گشتم به امید برگشتن ازادی در سرزمینم..........

 

جشن طبیعت بر روی قله های دنا

بادرود به شما طبيعت دوستان، يادگاران سرزمين كوروش ،فرزندان آريايي به همه ي شماهايي كه سرسبزي،گرما ،بوي طراوت گلها صداي شرشر رودخانه ها ،صداي كبك هاي كوهي ،صداي آبادي ،صداي غيژه ي در هاي چوبي بوي خاك آب پاشيده ،صداي هياهوي بچه ها كه خبر از ذوق و شور و نشاط  عيدي را به ارمغان مي آورد تبريك وشادباش مي گويم .بوي شكوفه هاي سيب در  كوچه باغ هاي پيچ در پيچ، من را مست خود كرده و نقش گلهاي قالي كه از سردر خانه ها آويزان هست مرامبهوت . شيب كوچه ها و خروش رود خانه ها سلام ابشار هايش وزلالي چشمه ي خونسار،مثل نزديك شدن عيد به شهر ما آبادي ما ديار ما وطن ما ايران ،و نگين كوچكش سميرم  مي باشد . بيد مشك ها در گلدان گذاشته مي شود تا خبر از بيدار شدن طبيعت بدهد سمنو به بار گذاشته مي شود تاسال خوش وشيريني در پيش باشد ووسط سفره هفت سين سين ديگر را كامل كند ،سكه هايي كه از سر عروس و داماد جمع شده را از كيسه بيرون مي آورند وداخل كاسه هاي مسي مي ريزند تا سال پردرآمد روزي خود را نشان دهد،سبزه هايي كه منتظرند روز طبيعت گره اي شوند و گره اي بگشايند تابخت خوابيده اي جواني را مثل طبيعت بيدار كنند،سماقي كه داخل بشقابي مي گويد زندگي اگر ترشي نداشته باشد شيريني اش پيدا نيست ،سنجد ميان سفره لبخند مي زند، نرمي و سختي زندگي را نشان مي دهد و مي گويد سخت باشيد نرم رفتار كنيد ،زمان مي گذرد تيك تاك تيك تاك ساعت همه را مي خواهد جمع كند و طبيعت همان سفره ي پر بركت ومهربان همه را نوازش ميكند نسيم مي وزد وخبر آورده خبر از روبرو از دنا از قله هاي سر به فلك كشيده دعوت فرستاده دعوتي از ديا ر دل ،فرياد عشق ،نواي بي نوا ،صفاي با صفا،غيرت ،مردانگي ،آزادي از بيژن،كيخسرو ،از پازن ها از بوي شبدر دوچين از لاله هاي واژگون ،از ساز وني چوپاني كه مي نوازد ،گوسفنداني كه بوي علف مستشان كرده ،ومن از بلنداي قله هاي دنا ازته كوچه هاي خاكي مي گويم عيدتان خجسته باد ...........و ارزوي سالي خوش و ازاد براي ازاديخواهان  اين مرز  وبوم دارم .!

قله ی تاپو ارتفاع 4100

 

 

بهترین مسیرصعوداین قله ازتنگ تاپوازجبهه ی شمالی است.ازشهرسمیرم به طرف جنوب شرقی جاده ی سمیرم به طرف حنا که معروف به جاده ی پادنا رادرپیش میگیریم وبعدازگذرازروستاهای قناتُ کیفته.ورسیدن به بخش پادنا جاده ی روستای کهنگان به دنگزلو را ادامه میدهیم که صعوددرماه های بهاروتابستان راانتخاب کنیم می توانیم ازسرسبزی وزیبایی های باغات سیب وطبیعت مثال زدنی ان استفاده کنیم.البته درصعودهای رشته ای ازروی قاش سرخ یاقله ی نول جنوبی می توان با سه ساعت کوهپیمایی ساده باشیبی یک دست که هم ارتفاع است به قله ی تاپودست یافت.ومسیرجبهه ی شمال ازروستای زیبای دنگزلوکه بامردمی دوست داشتنی راباید تجربه کنید.ودرطول مسیربه زیباییها اطراف وبه تصویری زیبادست می یابیدکه در خاطره های شما خواهدماند.تنگ تاپوبعدازمنطقه ی لای سرخ به فاصله ی یک ساعت ونیم ازباغ های سیب دنگزلوقرار دارد راه عشایر رو پاکوب داخل تنگ مارابه طرف قله ی تاپو هدایت میکندکه درطول بیش از7ماه از سال دارای برف است درسال های قبل از1382منطقه ی عبور عشایر بوده که اکنون منطقه ی حفاظت شده است اعلام شده است وعشایرکمتر ازاین مناطق عبور میکنند.درداخل تنگ اب تقریبا یافت میشودوبهتر است اب مسیر راازاین تنگ تهیه کنیم.و7ساعتی راه پیمایی برای صعودتاقله ی تاپوازاین مسیروقت خواهد برد.راه های صعوددیگری برای رسیدن به قله ی تاپو وجود دارد که یکی ازمسیرها طولانی تر اما ازنظر سهولت اسان تراست مسیرازطرف شرق رشته ی کوه دنا وازتنگ رمبسه شمالی نیز میتوان به این قله رسید.باید گفت که علت نامگذاری این قله به نام تاپوتنگ پایین قله است که مانند یک انبار یاتاپوشکل است که درقدیم( تاپو به نام انبار برای ذخیر ه ی مواد غذایی در خانه ها بوده است).ازروی قله ی تاپو مناظراطراف بخصوص شمال وشرق بسیارزیباوشگفت انگیز است.وبرای فرود از قله بهترین مسیر همین مسیر صعود خواهد بود.صعودزمستانی ازتنگ بسیار خطرناک است به علت ریزش بهمن وشیب  مسیر. اما صعوددرتابستان زیبایی های خاص خودرادارد...

 

آشتي زمستان با كوهستانم

 

 

اي خداي زيباييها :مراياري ده تاجامعه ام را به باوري برسانم كه بتوانند تشخيص دهند طبيعت كتابي است بي انتها كه نيازي با مطالعه سطر به سطر آن نيست بلكه نياز به فهميدن وشناختن مولف آن است...!؟

 

ابر،مي ايد سرتاپاايثارونثار

سينه ريزش را مي بخشد برشاليزار........

 

كوهستان دامن خودرا بار ديگر باز كرده تا دانه هاي درشت وزيباي سپيد برف رادر اغوش بگيرد،لباس سپيد رابرتن كرد تا طبق رسم باستاني ما تولد دوباره كوهستان راجشن بگيرد.چه ايين ورسوم زيبايي داشته ايم گرچه مازود فراموش كرديم !!!.اما كوهستان وقلب كوههايمان هنوز بخاطر دارند. ان اعياد زيباي  باستاني را ،چه لباسي كه برازنده ي اين طبيعت است قلب سفيدش را برايمان اشكارا به نمايش در اورده كه بدانيم در باطن، سفيدتر از ظاهر است .امروز كه از پنجره ي خانه ام به قله هاي بلندش نگاه مي كردم  گوئي چيزي براي گفتن داشت  ومن هم حرفهايي براي او .او مي خواهد مرا به ارامش برساند ومن مي خواهم روزهاي سختي را كه  طي كردم براي او بازگو كنم وبايد چندروزي  ديگر به مهماني اش بروم تنها  جاي كه آرامش را حس ميكنم و عشق راباور مي كنم و  مرا به زندگي اميدوار، كوهستان وقدم برداشتن برروي برفهاي سفيد كوههاي سرزمينم است .خيلي زود خواهم امد وخسته ام ازاين زندگي پر مكر وفريب روزگار . . . .

بخاطر تنهاي كوهستان برگشتم

 

 

با تو گفتم :حذر از عشق ،!- ندانم

 

 

سفر از پيش تو،هرگز نتوانم ،

 

..................

 

...........................

 

 

اشكي از شاخه فرو ريخت

 

مرغ شب ،ناله تلخي زد و بگريخت....

 

پاييز فصل تفكر وبرگشتن ،پاييز فصل بيداري كودك درون ما، پاييز و باز هم پاييز.....

بهار وتابستان را گذرانديم و روزهاي گرم اين دو فصل را به سردي طي كرديم!!اما دوباره شروع سرماي پاييز و رقص برگهاي درختان و خش خش برگها در زير پاي آدمي تلنگري بود تا بر گرديم وشايد صداي  جوجه هاي در اشيانه كه در حال نابودي بودند باعث بيداريمان شد !!

 

....... دوستان و همنوردان نوشنه اند كه چرا نيستي و نمي نويسي ؟؟؟؟از كوه و كوهستان خسته نشده ام  وبيزار نيستم  كوه وطبيعت انرا با جان ودل دوست دارم وحفظ خواهم كرد  وتا زماني كه توان راه رفتن دارم  روزهاي تنهاييم  را در بلنديها وبر روي قله هاي كوهستانم با ارامش، ازادي را نوازش مي كنم !؟

 

اما براي نسل فردا نگرانم كه مدعيان محيط زيست و . . . مي خواهند مرگ طبيعت را هر چه زودتر جشن بگيرند  ...!جوانه هاي در حال رشد و تخم هاي در اشيانه را نابود مي  كنند . كبكها

و پرستو هاي  سرزمينم را، شقايقها و گلهاي نرگس  را، صدا ی خروش  ابشاران را، چه ميشود؟؟؟؟

 

 

دير زماني است ،اين غريق،دريغا

 

سخت فسرده است و دل به مرگ سپرده است

 

در تو ،شگفتا!هنوز ،در دل گرداب

 

ذره اي از گرمي اميد ،نمرده است!!!

جشن طبیعت در کوهستان ما

بادرود در آستانه فرارسیدن عید نوروز باستانی وطمطراق پیک بهاران وآغاز تولد دوباره ی طبیعت وروییدن سبزه های امید بردل طبیعت ،کوهستانها وقلبهای سفید روزگار را تقدیم طبیعت گردان ودوستاران  کوهستانهای بلند  کشورم و سرزمین مردان بزرگ ومهد تمدن وفرهنگ دنیا تبریک می گویم .گلها می رویند وپرندگان آواز می خوانند رود خانه ها به خروش افتاده اند ونسیم بهاری به وزیدن گرفته است وهمگی سلامی به افتاب دارند ،چون که زمستان سختی راگذرانده اند سخت تر از زمستان!  عطر گلها ی نرگس ،یاس واشک  لاله های کوهستانم نغمه ی شوق پرستوهای شاد !خلوت گرم کبوتران مست !همه وهمه خبری با خود دارند واینک بهار، خوشبحال روزگار کهن سرزمینم !صدای کبک های کوهستانم ولبخند کودکان معصومی که پای پیاده وبا قلبی پاک وکودکانه خود بهار را آغازی برای یک زندگی با آرامش می بینند چون که دیگر در بهار نمی لرزند ونسیم بهاری روح بیداری وآزادی را به ارمغان دارد بیایید بهاررا وبازگشت طبیعت را عیدبگیریم وخود رادر امتحانی سخت آزمایش کنیم تا سرزمینی رابهاری کنیم که زمستانش از بهارش بیشتر بوده .همراه جویبارها به رود خانه ها برویم تا خروشان بودن رودخانه ها ورفتن به دریاها را در کنار انها باشیم  که بفهمیم دریای آبی چگونه ارامش پیدا کرده است وپابه دامنه های برفی قله ها ی کوهستانم بگذاریم تانظاره گر رویش گلهایی باشیم که از زیر برف سربراوردند وزیبایی را ومقاومت در برابر سردی زمستان  را به ما نشان می دهند . دامنه های کوههایی سبزتر هستند که زمستان پربرف راگذرانده اند پس ما سبز تر خواهیم ماند چون که زمستانمان سخت بوده و بهارمان را پایدارترخواهیم کرد واز بهارمان وازطبیعت سرزمینمان باجان ودلمان مراقبت خواهیم کردتانسلهای آینده بتوانند کوهها وکوهستانهایمان را ودشتها وجنگلهایمان را آن طور که روزگاری بکر ودست نخورده بود مشاهده کنند ولذت ببرند .

 

جهان است شادان به پندارنیک .زپندارنیک است گفتارنیک .چو پنداروگفتارنیک شد .نیاید زتو غیرکردار نیک...فرارسیدن عیدنوروز این میراث کهن ایران زمین و آغاز رویش وسبزشدن سرزمینم راوشکوفه گرفتن ان را به همنوردانم شادباش می گویم .