#کوهنوردان_آزادصفه

این وبلاگ به منظور برقراری ارتباط با دنیای کوهنوردی طراحی شده است

#کوهنوردان_آزادصفه

این وبلاگ به منظور برقراری ارتباط با دنیای کوهنوردی طراحی شده است

گزارش برنامه صعود به قله آب سفید

گزارش برنامه :  همراه با همنوردان قدیمی به قصد صعود  قله آب سفید زرد کوه چهار شنبه 94/5/14 به طرف شهرستان چلگرد رفته و شبی بیاد ماندنی را در طبیعت گذرانیده و صبح پنج شنبه 94/5/15 برای صعود از مسیر زیبا و پر آب  تنکه سیردان به طرف قله رفتیم و در پایان  با خاطره ای بسیار زیبا و بیاد ماندنی برنامه را به پایان رساندیم .جای دیگر همنوردان خالی بود . 

نمایی از زرد کوه زیبا و قله آب سفید 


 برای مشاهده بقیه عکسها ادامه مطلب را کلیک کنید  ادامه مطلب ...

دانستنی های کوهنوردی

چرا در کوه گم می شویم؟


انجمن پزشکی کوهستان ایران: گم شدن افراد در محیط های طبیعی، رخداد کمیابی نیست. گاهی این اتفاق برای نیروهای امداد ونجات نیز رخ می‌دهد و مأموریت آنان را به خطر می اندازد . دلایل بسیاری برای گم شدن وجود دارد که مهمترین آنها چنین اند :
1. ناتوانی انسان از حرکت روی خط راست : اگر شاخص های کمکی یا دید کافی در محیط موجود نباشد ، انسان قادر به حرکت مستقیم نیست زیرا اولا ً دو نیمه بدن ما ( از جمله دو پای ما کاملا ً قرینه و برابر نیستند ، دوم اینکه معمولا ً یکی از چشمان ما در روند دیدن اشیاء و محیط پیرامون ، نقش غالب دارد و ما صورت خود را طوری نگه می داریم که سوژه به خوبی در میدان بینایی چشم غالب قرار گیرد . دو عامل فوق باعث می شود که در پیمایش های طولانی در مناطق هموار ( مثلا ً در شب یا در دشت های برفپوش ) ، مسیر حرکت ما به جای مستقیم ، منحنی یا حتی دایره کامل باشد .

2. تمایل به آسانترین راه ها : هنگامی که یک سر بالایی را به صورت اریب طی می‌کنیم ، ناخود آگاه و به تدریج طوری تغییر مسیر می دهیم که در نهایت مسیرمان کاملا ً افقی و آسان می‌گردد. همچنین در رویارویی با باد یا کولاک ، ناخود آگاه طوری تغییر جهت می‌دهیم که در نهایت ، باد پشت سرمان قرار گیرد . این عوامل موجب انحراف از مسیر اصلی و گم شدن ما می‌گردد.

3. پرهیز از کسب اطلاعات : بسیاری از راهپیمایان از پرسش و کسب اطلاعات ضروری در مورد مقصد و مسیر خودداری می‌کنند که علت آن معمولا ً غرور بیجاست . این غرور موجب می شود که خیلی دیر به اشتباه بودن مسیر پی ببریم و جبران آن نا ممکن یا دشوار باشد .

4. اعتماد مطلق به اطلاعات دیگران : کسب اطلاعات از منابع مختلف ( از جمله افراد محلی ) نقش مهمی در پیشگیری از گم شدن دارد ولی اعتماد کورکورانه به این اطلاعات نیز خطرناک است . در نهایت راهپیما باید از هر فرصتی برای کسب اطلاعات بهره بگیرد ولی قضاوت در باره ی آن اطلاعات و تصمیم گیری نهایی با خود اوست .

راهپیما باید برپایه اطلاعات قبلی خود ، تجارب شخصی ، شناخت نسبی از فرد دهنده اطلاعات و سایر عوامل ، درمورد میزان اعتبار اطلاعات ارائه شده داوری نموده سپس درمورد آن تصمیم درست و منطقی بگیرد .منبع انجمن پزشکی کوهستان 


                                    با دانش به کوه برویم 

گزارش صعود به قله دالانکوه

گزارش برنامه : دلم هوای دالانکوه کرده بود هوس کردم در میان گونهای انبوه این کوه زیبا گشتی بزنم از صدای آواز پرنده گان همیشه مست که از شاخه ای به شاخه دیگر میپرند لذت ببرم و سوار بر تیغه جانانه خط الراس شده تا بتوانم سر سبزی دالان که چشم انداز آن را که تا چشمه مرغاب ادامه دارد را از نظر بگذرانم و بر فراز قله یادی از زمستانهای پر برف کنم . از این رو با تنی چند از دوستان صبح جمعه 94/5/9 به سوی این کوه همیشه زیبا شتافته و در برنامه ای عالی طی ساعتی کوهنوردی بر فراز قله ایستادیم و آواز شادی سر دادیم .جای همنوردان خالی بود ...


نمایی از دالان کوه 


برای مشاهده بقیه عکسها ادامه مطلب را کلیک کنید  ادامه مطلب ...

دانستنی های کوهنوردی


فرودهای پر حادثه
 : بیشترین آسیب های کوهنوردی هنگام فرود اتفاق می افتد بعضی از منابع به بیش از 80% اشاره کرده اند. تجربیات ما از حوادث سالهای اخیر کوهنوردی و همیالیا نوردی هم همین مسئله را نشان میدهد چه در کوهنوردان آماتور و چه در کوهنوردان حرفه ای که نمونه های بسیاری را نیز میتوان نام برد. (دکتر بهالو، لیلا اسفندیاری و...) ولی براستی چرا فرود حتی برای کوهنوردان حرفه ای و توانمند هم آبستن حادثه است؟

1- سبکبار بودن : بسیاری از کوهنوردان برای اینکه فشار کمتری را هنگام صعود به قله تحمل کنند و یا بتوانند سرعت حرکت بیشتری داشته باشند و یا گاه ضعف و نا آمادگی خود را بپوشانند با کوله باری سبک بدون به همراه بردن حداقل امکانات اقدام به صعود بخصوص از کمپ های آخر و یا در صعود های یکروزه میکنند. این افراد بنا را بر این میگزارند که در مسیر هیچ اتفاق غیر منتظره ای رخ نخواهد داد. هوا خراب نخواهد شد، راه را گم نخواهند کرد، اتفاقی برای کسی نخواهد افتاد و ... و این یعنی سپردن سلامت و جان خود به احتمالات و قضا و قدر. بسیاری از این کوهنوردان به راحتی صعود می کنند و باز میگردند اما اگر کوچکترین تغیری ایجاد شود، راهی به خطا رفته شود، بادی بوزد، برفی بیاید، مهی جلوی دید را بگیرد (که بسیار هم پیش می آید ) آنگاه ...برای نمونه میتوان به حادثه دماوند برای تم کوهنوردی هرمزگان و یا حادثه کل جنو نام برد که نبود اندک وسایل شب مانی کمی آب و غذا باعث شد تا شب مانی ساده به فاجعه ای بزرگ بینجامد.

2- اعتماد به هوشیار ماندن هنگام باز گشت : بسیاری از کوهنوردان هنگام برنامه ریزی برای بازگشت به توانمندیهای خود در حالت عادی تکیه میکنند توانایی هایی چون: قدرت بدنی، توان مسیر خوانی، توان نقشه خوانی، تجربه کوهنوردی و... در حالیکه بخصوص در ارتفاع در صعودهای سنگین در آب و هوای سرد و مخصوصا در هیمالیا به هیچ عنوان کوهنوردان نباید به هوشیاری و توان ذهنی و در نتیجه قدرت بدنی خود هنگام بازگشت اعتماد کنند زیرا به دلایل متفاوت هوشیاری و توان ذهنی انسان در ارتفاعات بلند و در صعودهای سنگین به شدت کاهش یافته و تخریب میشود. آثار ارتفاع بخصوص در منطقه مرگ، طولانی شدن ماندن در ارتفاع، سرما وهیپوترمیا وعوارض آن،  کمبود آب بدن ناشی از تعریق و فعالیت سنگین، کاهش شدید انرژی ناشی از فعالیت و بی اشتهایی و اشکالات تغذیه ای در برنامه ها که معمولا پیش می آید، تخلیه انرژی عواملی هستند که هرکدام به تنهایی برای از بین بردن هوشیاری انسان کافی هستند، حال اینکه در کوهستان و بخصوص در ارتفاعات بلند معمولا همه همراه هم میباشند و بخصوص آسیبهای ناشی از ارتفاع و کمبود اکسیژن و سرما و هیپو ترمیا به شدت باعث اختلال در قضاوت و زوال عقل و هوشیاری میشود. آنگاه انسان نه تنها نمیتواند از توانمندیهای خود بهره ببرد  بلکه حتی نمیتواند در شریط خاص و حتی عادی قضاوت درستی داشته باشد. هرچه زمان صعود بیشتر شود هرچه به ساعات پایانی روز نزدیک شویم این مشکل بیشتر و حاد تر میشود و در نتیجه در هنگام فرود که معمولا پایان روز و پایان صعود است بسیار بیشتر به چشم می آید. باید به خاطر داشت که هوشیاری انسان در پایان یک صعود سنگین در باز گشت از هیمالیا نمیتواند چندان قابل اعتماد باشد.

3-اشتباه در مسیر خوانی : آنچه انسان از طبیعت هنگام صعود میبیند با آنچه هنگام فرود دیده میشود بسیار متفاوت است. به این علت گفته میشود در صعود همیشه پس از چند گام برگردید به پشت سر بنگرید و مسیر بازگشت را با خود مرور کنید کوهنورد موفق کسی است که فرودش را از اولین لحظه صعود آغاز کند و در تمام مسیر حتی یک لحظه از اندیشیدن به بازگشت غافل نشود. بسیاری از دو راهی ها، پرتگاه ها، پپستی ها و بلندیها و ... هنگام بازگشت است که دیده میشوند و اگر در راه صعود  ارزیابی نشده باشند می توانند مشکلات بسیار به بار آورند.

4-صعود تا آخرین نفس تا آخرین لحظه : لذت رسیدن به قله، تلاش برای هدر نرفتن زحمات انسان، فکر کردن به عواقب و حرف و حدیثهای صعود نکردن، همه و همه باعث میشود که گاه کوهنوردان دل به دریا بزنند و تمام داشته هایشان را در راه صعود ورسیدن به قله صرف کنند و آنگاه هنگام بازگشت با توجه به خطرات پیش گفت در پایان صعود و در پایان روز، خسته با هوشیاریی کمتر از حد طبیعی وقتی که دیگر آن نیروی عظیم که انسان را به قله میکشاند جای خود را به خواب آلودگی و خستگی و بی حوصلگی و نرسیدن فرود میدهد به فکر بازگشتن بیفتند.

5-آثار روانی : همیشه رسیدن به قله انگیزه انسان را چند برابر میکند و این انگیزه بر بسیاری از چیزها و ناتوانی ها غلبه میکند اما هنگام باز گشت دیگر از آن انگیزه قوی خبری نیست. اندکی اشتباه، اندکی ناملایمت، کمی ناپایداری جوی میتواند انسان خسته و نه چندان هوشیار و سرمازده را به راهی بی باز گشت بکشاند

سخن آخر: شاید بتوان دلائل دیگری نیز به این مقوله ها برای خطر ناک بودن فرود اضافه کرد که مثلما همفکری دو ستان، همنوردان و اساتید گرامی میتواند به پربار شدن این مطلب کمک کند. اما بیاید برای همیشه یک بار دیگر به خاطر بسپاریم که بسیاری از حوادث کوهنوردی در راه بازگشت است که بوقوع می آیند. بیاید فرود را هیچگاه دست کم نگیریم. بیاید از اولین لحظه صعود به بازگشتن بیندیشیم. بیاید بکوشیم تا همه وقت و توانمان را بدون توجه به باز گشت صرف صعود نکنیم. بیایید یادمان باشد که کوهنوردی با سالم برگشتن است که به پایان میرسد. بیاید چشمهای نگران مانده بر در را که بازگشت عزیزانشان را به انتظار نشسته اند هیچگاه فراموش نکنیم.

                                  با دانش کوهنوردی کنیم 

معرفی یک قهرمان


سوپرمن کوهستان:

داستان کایل ماینرد (Kyle Maynard) واقعا تاثیر گذار است. کایل از نقص عضو مادرزادی رنج می برد. او هنگام تولد هر دو بازو و پاهایش را از زیر زانو نداشت و با وجود این برای محدود کردن یک نفر از فعالیت های ورزشی این مشکلات کافی نبودند. او از زمانی که به عنوان یک کودک وارد این دنیای بزرگ شد به عنوان مبارز ورزش های رزمی فعالیت کرد و دست به انتشار یک کتاب زد و در همان حال به عنوان مدلعکاسی نیز فعالیت کرده است. او در سخنرانی های تاثیر گذار زیادی با موضوع ایجاد انگیزه شرکت می کند.

در کنار زندگی مثال زدنی اش او در سال ۲۰۰۴ وقتی که فقط ۱۸ سال داشت برنده جایزه سالانه بهترین اجرای ورزشی (ESPN Espy) در بخش ورزشکاران معلول شده است. با اینکه به فعالیت هایی غیر از کوه نوردی مشغول می باشد اما با صعود به کیلیمانجارو ثابت کرد که می تونه کوه نورد خوبی باشه. کایل در جمع آوری کمک های مالی برای انجمن مجروحین جنگی آمریکا نیز فعالیت داشته است.

صعود به کیلیمانجارو به ارتفاع ۵۸۹۵ متر برای او با انجام تمرینات بسیار سنگینی میسر شد اما این رویا برای او بدون مشکلات بیشتری برآورده شد. کایل در ژانویه سال ۲۰۱۲ فقط در ۱۰ روز (در حالی که ۱۶ روز پیش بینی شده بود) موفق شد بر قله کیلیمانجارو بایستد. او برای جلوگیری از صدمات وارده ناشی از بریده گی در دست و پای خود از لاستیک استفاده کرد.

او خودش رو تا قله بالا کشید!!

کایل در حال حاضر28ساله است و اهداف زیادی برای به انجام رساندن آنها در پیش روی خود می بیند. او اهل آمریکاست و در حال حاضر برای دیوان سخنگویان واشنگتن کار می کند.


                                                                                                   

                                                                             با اراده زندگی کنیم